كژتابی های ذهنی و زبانی یك ترجمه
دنیای شعر و هنر پارسی
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

علی رغم  آثار  زیادی كه از این نویسنده  توسط  مترجم  محترم به  زبان فارسی  ترجمه  شده،  چه از نظر زبانی  و چه از نظر نگاه به ترجمه  دارای  خطاهای بسیاری است.  متاسفانه  خوانندگان  فارسی زبان،  این آثار را كه حتا  به چاپ چهارم و پنجم رسیده می خوانند  بدون  اینكه  این كژتابی های ذهنی و زبانی  چه از منظر شعر فارسی  و چه از منظر برگردان متنی را  دریابند  یا اگر هم دریافته اند سكوت كرده اند .

در واقع ما زمانی می توانیم در فرایند ترجمه،  یك تصویر شكل گرفته شده به  تمامی معنای كلمه را داشته باشیم كه خود فرایند ترجمه به خوبی شكل گرفته باشد . فرایند ترجمه از فرایند و پروسه ی نوشتن بسیار پیچیده تر است اگرچه اكثریت قائل به این امر هستند كه ترجمه هنری است هم رتبه با نویسندگی اما در نویسندگی شما ذهن خلاق خود را در كاغذ به جولان می اندازید بی آنكه نگران فرا فكنی ها باشید كه فرافكنی ذات نوشتن  است اما در ترجمه شما سنجاق به متنی شده اید كه قرار است در همان قالب تمام هنر خود را به خرج دهید. تمام این چند سطر را نوشتم نه برای این كه بگویم مترجم محترم این كتاب  در عدم اجماعی كه در تعریف ترجمه وجود دارد  اظهار عقیده خود  را در ترجمه دخیل دانسته كه اگر این چنین بود ما با اتفاق فرخنده یی رو به رو بودیم كه به ترجمه ی ما روحی دوباره می داد تا دیگر ما شاهد ترجمه هایی نباشیم كه در مبانی یی  به خطا رفته اند كه  جزء مراحل اولیه ی و قدم های ابتدایی ترجمه است" شناخت كلمات "  همان اتفاقی ست  كه در این متن افتاده وقتی ما هنوز نمی توانیم كلمات را به خوبی ترجمه كنیم  چه طور می توانیم از خودمان انتظار داشته باشیم تا بقیه فرایند ترجمه  یك تصویر را به خوبی  شكل دهیم. جناب آقای فرزاد در تمام اشكالاتی كه در ذیل می آید مشكل اصلیشان عدم توانایی تشخیص معنای كلمه و صیغه ی آن كلمه است و برای همین است كه ما با كلمه هایی رو به رو ییم كه در معانی غلط و نحویی غلط ترجمه شده اند و  نتیجه ی كار آشفتگی ایی در ترجمه ی تصاویری است كه در بیشتر موارد معنایی را نمی رسانند یا در اندك مواردی كه معنایی را می رساند معنای درستی را ارائه نمی دهند.

پیش  از آنكه  به سراغ متن  اصلی كتاب  بروم ، پاره یی از متن فارسی كتاب  را بررسی می كنم  و بعد به  سراغ  خطاهای  مشهود  در ترجمه خواهم رفت  .

سطرهایی شعری در  این كتاب هستند كه  معنایی  را كه خود  پیش می كشند  به اتمام نمی رسانند و سهل است كه همین نحو متعارف  و معقول زبان فارسی هم  در آنها به سامان نمی رسند و سطرهای دیگری هستند كه اگرچه از لحاط نحوی سامان یافته می نمایند  به هیچ روی معنایی را بر نمی تابند؛  مثلن مترجم در صفحه ی 87 كتاب آورده است : "  در پس پشت پلك های عشق ما "  كه بدون هیچ دلیلی ظاهر شدن كلمات " پس " و پشت "  را در این سطر می یابیم  دو كلمه ی مترادف كه با قرار گرفتن آنها كنار هم  نه تنها  به سرانجامی نمی رسند  بلكه ساختار حشو گونه را برای ما رقم می زنند چرا كه در متن اصلی، ما این دو كلمه ی مترادف را نمی یابیم . متن اصلی " خلف  جفون  حبنا "  كه ترجمه ی درست و سامان یافته ی آن " پشت پلك های عشق ما "  می باشد. در حالیكه مترجم كلمه ی " پس " را به آن هم افزوده  كه نه تنها كار مثبتی را نمی كند  بلكه  ساختار كلامی را هم  به هم می ریزد  .

یا مثلن در صفحه ی 42 كتاب  مترجم این طور تصویری را ترجمه كرده است " شریان باید كه همواره در ضربان باشد / آونگ  در میانه ی حضور و غیاب "

در كشاكش نامفهومی و نابسامانی متن كه خواننده ی فارسی زبان هیچ چیز درستی از معنای شعر را در نمی یابد  نه تنها محتوا بلكه روایت و تصاویر شعری هم در هم كوبیده شده اند  و در نهایت متنی ابتر ارائه شده است.

همچنین در صفحه ی 19 :"  نور ماه پرده یی را ماند خوف ناك /

 كه متن اصلی آن " و ضوء  القمر  ستاره رعب "  كه ترجمه ی  ساده  و روان آن " نور ماه پرده یی از ترس است "

در این مورد  ما با صورت جزیی  از زبان  بدون پیوند  با محیط معنایی خود كه نوعی فصل مشترك  ناتمامی  با دیگر سطرهای خود را  دارد،‌ روبه روییم.

در حوزه ی خطاهای فاحش ترجمه یی می توان به  نمونه هایی  كه در زیر به آنها اشاره می شود، نگاهی انداخت :

  1. متن عربی " یوم  تمددنا  علی العشب "

ترجمه " آن روز كه بر آشیانه دست گشادیم "

ترجمه ی صحیح " آن روز كه روی  علف ها  دراز كشیدیم "

نمی دانم كلمه ی آشیانه  از كجا آمده  است  یا كلمه ی دست گشادیم در حالیكه  معنای آشیانه  در زبان عربی " عش "  یا " وكر "  می باشد كه مترجم متحرم " عشب "  كه به معنای  علف می باشد  را " آشیانه " ترجمه كرده است  و فعل  " تمددنا " را به معنای  دست گشادن  ترجمه كرده در حالیكه به معنای "دراز كشیدن  یا افتادن"  است. 

 

  1. متن عربی "  قتلها  ایضاً "

ترجمه " كارد بر گلویش سایید "

ترجمه ی صحیح "  او را هم كشت  "

 در تمام متن اصلی  شعر نه كلمه ی كارد را می یابیم كه در عربی " سكین "  است  و نه كلمه ی " ساییدن " را .

 

  1. متن عربی " امام المستنقع  الرمال المتحركه الشاسع "

ترجمه " در برابر كاسه ریگ های دور دست "

ترجمه ی صحیح " در برابر مردابی از ماسه های  روان و پهناور "

همان طور كه دو ترجمه را با هم مقایسه می كنید در می یابید كه ترجمه  كاملن اشتباه  و دور از متن اصلی شعر است در حالیكه " المستنقع " به معنای مرداب است و " الرمال " به معنای ماسه   و " المتحرك  و الشاسع "  به معنای روان و پهناور  یا گسترده

 و معلوم   نیست  در این جا  كاسه ریگ   را معادل " الرمال "  كه به معنای ماسه ها  یا " المستنقع " كه به معنای مرداب است گرفته  است  و اگر " الشاسع  را معادل فارسی " دور  دست "   بگیریم پس ترجمه ی " المتحركه "  چه می شود؟

 

4.  متن عربی"  فلیضل  الشریان نا بضاً / معلقاً  بین الحضور و الغیاب / علی اسوار اللیل و الترقب "

ترجمه " شریان باید همواره در ضربان باشد / آونگ  در میانه ی حضور و غیاب / بر روی بلند باروی شب و روز "

ترجمه ی صحیح "  رگ ها باید تپنده بمانند / آویزان میان بودن و نبودن / بر نرده های شب و انتظار "

كاری  به درست ترجمه نشدن شعر ندارم كه این امر با نگاهی به دو ترجمه انداختن آن قدر فاحش است كه نیازی به توضیح و تفسیر نیست. اما این جا  تمام حرف من این است كه  مترجم از زبان معیار و متعارف گریخته  و نوعی هنجار شكنی نابسامان را ایجاد كرده كه تمام تصاویر شعری در متن اصلی فرو ریخته. كه این هنجار شكنی زاییده یك ذهن آگاه و هوشیار نبوده ذهنی كه پس از آن كه ترجمه ی درست را درك كرده سعی بر آن داشته تا در سایه ی   واژه ی ترجمه ی ادبی  جولان دهند كه در واقع در مورد این مترجم مذكور عدم دانستن فرایند ترجمه در معنی عام كلمه  موجب به یك درهم بر همی ناشی از نداستن شده است .

 

5. متن  اصلی "‌لكن الجلاد  ر‍‍أ ك  حین مربنا للمرة  الاولی "

ترجمه "  و انگاه  نخستین بار از ما گذشتی / جلاد تو را دید "

ترجمه صحیح " وقتی جلاد / برای اولین بار / از كنار ما گذشت تو را دید /

كلمه ی " مر"  به معنای گذشتن جلاد است یعنی در صیغه ی  " مفرد مذكر غایب "  یعنی جلاد گذشت كه آقای فرزاد " وقتی تو از كنار ما گذشتی "  ترجمه كرده  درواقع با نشناختن فعل و صیغه ی آن، مترجم روایت شعر را ناخواسته به خطا برده  و در نهایت متن  بدون هیچ دلیل منطقی عوض شده است .

 

6. متن عربی "  راك   حین مربنا للمرة  الثانیه "

ترجمه "  تو را دید آنگاه كه  بار دوم   از ما گذشتی "

ترجمه صحیح "  وقتی جلاد / برای  بار دوم   از كنار ما گذشت /  تو را دید "

در این مورد هم همان ا شتباه  رخ داده

 

7. متن عربی "  رأ ك حین مربنا للمرة  الثالثه  "

ترجمه "  تو را دید آنگاه كه  بار سوم  از ما گذشتی "

 ترجمه صحیح "  وقتی جلاد / برای  بار سوم  از كنار ما گذشت /  تو را دید "

در این مورد هم همان ا شتباه  رخ داده

 

8. متن عربی "  كندف الثلج  فوق الذری "

ترجمه "  همچنین بارش و برف بر فراز بلندی ها "

ترجمه ی صحیح "  و چون  دانه های برف روی قله ها /

كه در این جا كلمه ی " ندف "  كه به معنای  دانه است ، بارش ترجمه شده است .

 

 9.    متن عربی "ستستلق ارجله كاللبلاب  /  و تتراكم  فوق صدره / كبلاط القبر"

ترجمه "  از زانوانش  بالا می آید / آنگاه متراكم می شود /برفراز سینه اش / چون سنگ لحد "

ترجمه ی صحیح " چون پیچك پاهایش  بالا  می آید / و چون سنگ قبری  مقابل سینه اش جمع می شود.

 در واقع من  نمی دانم كلمه ی"  لبلاب "  كه به معنای پیچك است چطور ترجمه شده و كجای متن قرار گرفته. و در مورد كلمه ی " تتراكم "، مترجم این كلمه  را متراكم ترجمه كرده است كه در واقع معنای درست  این كلمه " جمع شدن " است.

 

10.    متن عربی " وحده الفن / قد ینجح فی اعتقال لحطة  هاربة  ما / دون ان یقتل ها / ان یموت بموت ها "

ترجمه "  یگانه  هنر این است / كه در گرفتار كردن  لحظه یی گریز پا / از عهده برایی / بی انكه  لحظه را بكشی   یا با مرگش بمیری /

ترجمه ی صحیح "  تنها هنر او این است /  كه در دستگیری  لحظه ی گریز پا / پیروز شود / بی انكه  لحظه را بكشد  یا با مرگش بمیرد /

اشتباه مترجم در این جا بازهم نشاختن كلمات  به علاوه نحو زبان است.  یعنی پایه های اصلی ترجمه كه در مرحله ی بعدی ادبیت  بودن یك متن روی آن پایه ها سوار می شوند. مترجم  در این تصویر " وحده  الفن "  كه ترجمه ی درست ان" یگانه هنر او این است "  را " یگانه هنر " ترجمه كرده است . و هم چنین در ادامه ی این تصویر مترجم همین خطا را یعنی نشناختن نحو و كلمه را دوباره  مرتكب شده است. چرا كه " ان یموت بموت ها "‌ را در صیغه ی مخاطب   گرفته است و این گونه ترجمه كرده است "بی آنكه  لحظه را بكشی   یا با مرگش بمیری /" . كه ترجمه ی درست ان در صیغه ی سوم شخص غایب است " بی انكه  لحظه را بكشد  یا با مرگش بمیرد / "

 

11."دون  ان تتعثر  یده فی  جیب المعطف / بتلك الید الغالیه "

ترجمه :  بی آنكه  دستش در جیب بارانی اش / آن  دست دلنواز را بیابد

ترجمه  صحیح " بی آنكه  دست اش را  در جیب  بارانی اش / تكان دهد / آن دست ارزشمند را

 كه كلمه ی " تتعثر"   به معنای لغزیدن / تكان دادن /  یا سكندری خوردن است نه "یافتن " و كلمه ی " الغالیه "  به معنای ارزشمند  و گران بها  است نه دلنواز

 

12.متن عربی " حضورك كثیف و آثر /  و مفرط  الحنان / "

ترجمه "   حضور تو بسیار متراكم  است / اسارت گر  و روح افزا "

ترجمه ی صحیح " حضور تو بسیار پر از مهربانی  مهربان  و  اثر گذار است "

در این مورد  هم باز ما  با ترجمه ی كلماتی  رو به رو می شویم كه به غلط ترجمه شده اند  از جمله :

كلمه ی كثیف  در معنای متراكم آمده كه معنای درست ان  " انبوه یا بسیار " است و كلمه ی مفرط الحنان  كه در معنای روح افزا آمده  كه معنای درست آن  دلتنگ یا مهربان است و در نهایت كلمه ی " آثر "  كه در معنای اسارت گر  ترجمه شده  ،  معنای درست آن  منحصر یا برگزیده است .

 

13. متن عرب "  لا استطیع  ان اصدق / ان الحرب ماتزال تدور "

ترجمه :‌ نمی توانم  تصدیق كنم / كه جنگ همواره بیاید

ترجمه ی صحیح "  نمی توانم  باور كنم كه جنگ هنوز ادامه دارد "

كلمه ی " لا  اصدق " كه در معنای صحیحِ" باور نمی كنم "می باشد  در معنای " تصدیق می كنم "  ترجمه كرده  و عبارت " ان الحرب ما تزال  تدور " كه منظور از آن ادامه داشتن جنگ  است  را در  معنای همواره  جنگ بیاید ترجمه كرده است .

 

14." یهطل  المطر من طاولتی "

تر جمه " از بساط نوشتنم  باران سیل آسا می بارد

ترجمه ی صحیح "  از میز تحریرم باران می بارد "

 

15.    حاول حبیبها  العالم  فی  الخیمیا

ترجمه " محبوبش جهان می كوشید "

ترجمه ی صحیح "  محبوبش جهان  در كیمیاگری  می كوشید

 مترجم در این تصویر از ترجمه ی الخیمیا صرف نظر كرده است . چرا ؟!

 

16.    متن عربی "  شاسعاً كالبحر "

ترجمه "  دور چون دریا "

 ترجمه ی صحیح "‌ پهناور چون دریا "

كه شاسع  در این جا در معنای دور نیست  بلكه معنای پهناوری و گستردگی را می دهد

-         و نظرات  العابرین القلائل

ترجمه : نگاه  رهگذران  اندك

كه در این جا  مترجم " قلائل  را كه صفت  برای مضاف  یعنی " نظرات "  می باشد برای العابرین  كه  مضاف الیه است  ترجمه كرده  است . در زبان عربی همیشه  صفت از آن مضاف  است  نه مضاف الیه  و ترجمه ی درست آن " نگاه ناچیز رهگذران " می باشد .

 

17.    زائقه لایمكن  اعتقالها

ترجمه : لغزان كه گرفتنم ناممكن

ترجمه ی صحیح : سرگردان كه دستگیری اش ناممكن 

كه در این جا باز هم  تصویر و عبارت  درصیغه ی متكلم  ترجمه شده ا ست  در حالیكه  ضمیر ها  به غایب بر می گردد.

 ... و اشتباهات دیگری  كه مجال آوردنش  در این مقال نمی گنجد

نكته ی آخر  این كه  دیدن یك اشتباه  آن هم  از سر سهو  در مورد  آقای فرزاد  به عنوان  یك استاد دانشگاه و مترجمی  كه به عنوان  استاد زبان فارسی و عربی مورد تایید همگان است، قابل اغماض نیست و این كه در ترجمه های دیگر ایشان مثل "  زنی عاشق میان دوات " كلمه ی " مطبخ "را  كشتارگاه  ترجمه كرده است . كه البته در آن كتاب هم  خطاهای بسیاری دیده می شود  و این كه چرا  نشر چشمه با این سابقه ی چشمگیر متن كتاب را چه از نظر  فارسی و چه از نظر عربی مورد دقت و بررسی  قرار نداده است  چرا كه چنین  كتابی كه نویسنده ی آن در  زبان عربی یكی از تاثیرگذارترین شاعران معاصر عرب  است  اینگونه  پر از خطاهای فاحش  به خوانندگان ادب دوست  این مرز و بوم عرضه گردد  و در پایان باید بگویم كه كتاب های دیگر این مترجم را نگاه انداخته ام و سر حوصله  نقدهای دیگر خواهم نوشت .


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ جمعه 14 بهمن 1390برچسب:, توسط محمد |